.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
و اینچنین بود که وعده حل مشکل بیکاری عملی شد

شمال نیوز: حسن شیرزاد_ روزی روزگاری یعنی اون وقتا که مسکن مهر نبود که بزنه توسر قیمت ملک و خرید چاردیواری حتی در شهرستانها هم یه رویا بود، کارکنان شرکتها ونهادها ، تعاونی مسکن تشکیل می دادند تا مشکل مسکنو حل کنند. این تشکیلات که اغلب خودجوش ولی دست اندرکارانش بالادستی های همون شرکتها بودن بعضا نتیجه هم داشت. منتهایه موقع هایی هم اعضا را می فرستادند دنبال نخود سیاه ،تو یکی از مجلات طنز حدود بیست سال پیش که شاید گل اقا بود یادم میاد یه کاریکاتور کشیده شده بود با این شرح که : جلسه متولیان رفع مشکل مسکن با حل قطعی این معضل خاتمه پیداکرد. بیشتر که به طنز نگاه کردیم متوجه شدیم مشکل حل شد اما مشکل کمبود مسکن افراد بالادست ونزدیکان هیات مدیره اون شرکتها.
چند روز پیش که دندون عقلم درد می کرد رفتم پیش دندانپزشک ،تونوبت دندونپزشکی نشسته بودم که یه جون گفت هشت سال به وعده های اشتغال زایی دولت امید بستیم ولی دولت عوض شدو آخرش ما بیکار موندیم .
یه پیرمرد ساده دل در جوابش گفت : میگن وزارت کار شبانه استخدام میکنه برو ثبت نام کن، مجرد باشی مشکلی نداره شب کار کنی .
یه جوون دیگه با ریش نیچه ای که جلوترنشسته بود از یه دل آه کشید وگفت : استخدام شبانه منظورش اینه که باید بچه کله گنده ها باشی تا بالایی ها روببینی و مشکلت حل بشه .
اقای میانسالی حرفشو تائید کرد وگفت : راست میگه من یه روزی مثل تو جون بودم و دنبال کار دولتی میگشتم و لی دفتر وزرا و مدیرعامل ها منو راه نمی دادند تا اینکه خسته شدم و خیرکار دولتی رو خوردم وبا لیسانس ریاضی دانشگاه دولتی رفتم توکارگاه شیشه خم داداشم مشغول شدم.
از سمت دیگه اتاق انتظار ،یه خانمی با دلی پردرد گفت:خدا اون دفتر دارا رولعنت کنه که هرچه میکشیم از دست این دفترداراست منم چند بار برای مشکل وام رفتم ملاقات مدیرعامل بانک ولی دفتر مدیرعامل بانک منو به داخل راه نداد ،همون لحظه
یه بابا ی ریش پروفسوری پرید وسط معرکه و هم صداش دراومد : اونا کاره ای نیستن بابا ،بالا دستی ها مقصرن.
پس از اون صدای یه دختر خانمی هم که عینک ته استکانی زده بود وظاهرا مشغول مطالعه بود همه نگاهها رو به سمت خودش جلب کرد : خیلی ببخشید من مادرم بازنشسته اداره بیمه بود چندین بار رفتم وبا مدیرکل ملاقات کردم تا تا داداشمو ببرم مشغول کنم ولی فایده ای نداشت چون نیاز در این فاصله بچه های مسئولین استانی می گفتند نیاز به مجوز بالا دستی ها داره رفتم تهران تا اونا ببینم من دم در نشسته بودم ومی دیدم که بالا دستی ها مجوزمی گرفتند اعتراض کردم منو تهدید به پلیس 110 کردند.
جوون روزنامه به دستی که کنج اتاق انتظار مشغول حل جدول بود به جمعیت نگاه عاقل اندر سفیه انداخت وگفت: راهشو بلد نیستین باید از طریق بعضی از نماینده های مجلس اقدام کنید تا مجوز استخدام موردی بگبرید وگرنه باید در آزمون استخدامی شرکت کنید.
اون نماینده های کارگشا ی مجلس که البته تعدادشون معدوده ، می دونن چطور لابی کنندتامشکل حل شه، البته این موضوع داستان خودشو داره وبرای هرکسی این لطفو نمیکنن.
دخترخانم دارای عینک ته استکانی سریع گفت: پیش نماینده هاهم رفتم وازشون نامه گرفتم وبردم دادم دفتر مدیرعامل ، بعداز یک سال خواب بد دیدن یه روز نامه اومد که جذب فقط از طریق ازمون استخدامی صورت می پذیردو پاسخ نامه شبیه نسخه پزشک ها ی قصه های کودکی مابود که پدرامون میگفتند بخاطر شلوغی زیاد مطب هادر اون زمان ،اطبا شبا نسخه ها رو مینوشتند و روز بدون معاینه می دادند به مریض چون تو کارگزینی دیدم یه لست دادن به تایپیست تا برای همه اونها همین یه جوابو تایپ کنه
یه نفر دیگه هم پیداشد وگفت این پانصد نفر کجا از وزیر دستور گرفتند ما هرچه سوال کردیم نفهمیدیم ،امامشخصه که بهش دسترسی داشتند بعضی هاشون هم که بجه محلش هستن و اجتمالا فامیل جناب وزیر
دختر خانمه باز گفت :کاش فامیل وزیر کار بودم .
پیرمرد ساده اول قصه گفت :خداپدرشو بیامرزه که هوای بچه محل هاشو داشت ،ما هم خیلی به فکر بچه محل هامون بودیم الان دیکه کسی به این چیزها اهمیت نمی ده.
جوون ریش نیچه ای گفت وقتی وزرا به استان سفرمیکنن هم اگه فامیل نزدیک یکی از این مسئولین یا وزارت کشوری ها باشی مجوزت ردیفه .
یه جوون دردکشیده دیگه هم که کم مونده بود گریه کنه گفت: با اینهمه استخدام موردی وشبانه دیگه ردیف خالی برای آزمون نمی مونه همین میشه که یا چند سال ازمون برگزار نشه یا کل استان دونفر برای یک شغل در نظر گرفته بشه که شرکت در اون فقط وقت وپول تلف کردنه کارکنم سالها در ازمون استخدامی در سراسر کشور شرکت کردم تااینکه سنم زیادشد وگفتند نباید شرکت کنی
یادمه آخرین بار که در آزمون شرکت کردم، نمره ام خیلی بالایی اوردم اما تومصاحبه از دید چشمم ایراد گرفتند یکی از مصاحبه گرها که مسلمون تر بود
گفت ،بنده خدا پیر شده دیگه چشمم ضعیف شداما به دلشون رحم نیومدو خواهر رئیس کارگزینی رو مشغول کردند
ریش نیچه ای گفت: البته استخدام شبانه وزارت کار خیلی به پارتی دارها مساعدت کرد طوری که دربدو ورود استخدام پیمانی رو شاملشون کرد وبرخلاف بقیه نیروها چندسال معطل مکانیسم های اداری و...نشدند.
پیرمرده بازگفت: خداپدرشون روبیامرزه که امور مردمو تسهبل میکنند.
.همین موقع منشی درون اتاق دکتر اومد بیرون وگفت : نوبت بعدی


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.057 seconds.